روان‌درمانی و اخلاق: میل به «توجیه کردن»



«توجیه کردن»، تلاش برای یافتن یک پاسخ اخلاقی را وارونه می‌سازد. به جای جست‌وجو برای یافتن یک عمل اخلاقی برای یک موقعیت، ما عملی را که می‌خواهیم، انجام می‌دهیم و بعد راه‌هایی برای توجیه کردن عمل خود جست‌وجو می‌کنیم.
قطعا با صرف مقدار کافی وقت و خلاقیت، اغلبِ ما می‌توانیم برای هر کاری که می‌خواهیم بکنیم، توجیهاتی پیدا کنیم!

در اینجا مواردی از رایج‌ترین توجیهاتی که هریک از ما گاهی برای کارهای‌مان می‌آوریم آمده است:

غیراخلاقی نیست اگر انجمن روان‌شناسی آمریکا یا مراجع مشابه، این اجازه را به ما بدهد.

غیراخلاقی نیست اگر قانونی زیر پا گذاشته نشود.

غیراخلاقی نیست اگر بتوان در موردش چنین گفت: «چه کار دیگری می‌توانستم بکنم؟»، «هرکسی جای من بود همین کار را می‌کرد»، «بیمار از من این طور می‌خواست»، «شهودم (یا وجدانم) به من این طور گفت»، «اگر دوباره برگردم، همان کار را تکرار خواهم کرد».

غیراخلاقی نیست اگر دیگرانی هم هستند که چنین می‌کنند.

غیراخلاقی نیست اگر قصد آزار دیگران را نداشته باشم.

غیراخلاقی نیست اگر هیچ‌وقت کسی در موردش شکایت نکند.

غیراخلاقی نیست اگر ما خود قربانی باشیم، قربانیِ عدم شفافیت قوانین و استانداردهای اخلاقی یا قربانی قوانین تبعیض‌آمیز حکومتی و دولتی.

ترجمه:

نرگس سرداری

reference: Ethics in Psychotherapy and Counseling, Pope and Vasquez, 2007