خودکشی در قاب فرهنگ
بیتردید خودکشی پدیدهای است که عناصر فرهنگی و خاص هر جامعه در عمق تاروپود آن تنیده شده است. فرهنگ هم مؤلفهی تعیینکنندهی خودکشی است و هم تحت تأثیر آن قرار میگیرد. چنان که شیوهی رفتار با این پدیده در جوامع مختلف تفاوتهای قابلتأملی دارد.
به عنوان مثال، در برخی کشورها به دلیل غیرقانونی یا غیراخلاقی بودن عمل خودکشی، حتی جمعآوری آمار آن با اشکالات زیادی همراه است و بازماندگان خودکشی از دریافت خدمات بهداشت روان به دلیل بار استیگمای آن محروم میمانند.
تفاوتهای آماری و شیوعشناسی میان جوامع مختلف به خوبی گواه بر این مدعاست. مثل میزان بالاتر اقدام به خودکشی در برخی اقلیتهای قومی و اجتماعی در غرب، یا میان زنان آسیایی طبقهی پایین که همگی محل توجه و تدقیق ویژهی صاحبنظران بوده و حاکی از آن است که احتمالاً معنا و هدف فرد اقدامکننده به خودکشی، در آن جامعه یا طبقهی خاص، تفاوت داشته است.
حتی این که چه قدر اقدام به خودکشی به دلیل اختلال روانپزشکی بوده است نیز در جوامع مختلف تفاوت دارد که باز بیانکنندهی نقش عوامل فرهنگی در این پدیده است.
به عنوان مثال در کشورهایی مثل چین و سریلانکا میزان خودکشی بسیار بالا و میزان اختلال روان در افراد اقدامکننده به آن چندان بالا نیست.
در کنار اختلالات روانپزشکی، نقش متناقض عوامل اجتماعی مانند تحصیلات، شغل، فقر، محل زندگی در کنار اثر عوامل استرسزا، از جمله رویدادهای زندگی، بر اقدام به خودکشی در مطالعات مختلف بررسی شده است.
بر اساس چنین درکی از پدیدهی خودکشی اقدامات پیشگیری و مداخلات درمانی، رنگ و بوی متفاوتی به خود خواهد گرفت.
دیگر در درمان به تجویز داروی ضدافسردگی، هر چند مفید و لازم هم باشد، بسنده نمیکنیم و به جستجوی معنای نهفته در اقدام به خودکشی، در فرایند رواندرمانی نیز برمیآییم و تلاش میکنیم شنوندهی درد و رنج فردی که تمایل به خودکشی دارد نیز باشیم.
ضمن آن که باور خواهیم داشت که ماجرای اقدام به خودکشی به مداخلات فردی ختم نمیشود و اگرچه اغلب روانپزشکان و رواندرمانگران در جایگاه سیاستگذار و برنامهریز نیستند، میتوانند با هشدار و آگاهیبخشی، به وسعت دید سیاستگذاران و مدیران کمک کنند و سهم خود را در اقدام اجتماعی منجر به ارتقای سلامت روان ایفا کنند.
برگرفته از: Textbook of Cultural Psychiatry, Edited by Dinesh Bhugra and Kamaldeep Bhu, Cambridge University Press 2007.