اعتماد درمانگر و کنشِ درمان‌بخش

روان‌درمانگرانِ روی‌کردهای مختلف بر اهمیت اعتمادِ دوجانبه‌ی بین بیمار و درمانگر تأكيد كرده‌اند. در واقع، این اعتمادِ دوجانبه شاخصه‌ی اصلی کیفیتِ هر گونه رابطه‌ای، از جمله رابطه‌ی درمانی، است.
اما آن‌چه تاکنون بیش‌ترین توجه و تمرکز را به خود جلب کرده اعتماد بیمار در رابطه‌ی درمانی بوده است؛ و آن‌چه مورد غفلت قرار گرفته و بدیهی فرض شده نقش اعتماد درمانگر در کنش درمان‌بخش است.
اولین بار تأکید بر نقش اعتمادِ درمانگر در رابطه‌ی درمانی با شروع جریان‌های بین‌ذهنیتی، «با تأکید بر این که هر آن‌چه در فضای درمان در حال وقوع است حاصل خلقِ مشترک تجربه‌ی درمانگر و بیمار است»، پررنگ‌تر شد.
در واقع، نادیده گرفتنِ نقش درمانگر و بدیهی انگاشتنِ اعتماد او به بیمار و مدل درمانی که با آن کار می کند، شناسایی، ردیابی و کلامی کردنِ حس اعتماد و بی‌اعتمادی درمانگر را به مدت مدیدی به تعویق انداخت؛ به خصوص که اعتماد یک حسِ مشخصِ ثابت نبوده و با فراز و نشیب‌های بسیار، با سنگلاخ‌های متعددِ پیشِ روی مسیر درمان، هر آن به نوسان درمی‌آید.
بنابراین، اعتماد درمانگر در سه حیطه مشخص قابل بحث و رسیدگی است:
١. اعتماد به بیمار،
٢. اعتماد به روی‌کردی که انتخاب کرده (روی‌کردی که با توجه به فضای فردی‌اش با آن احساس راحتی و اصالت بیش‌تری می کند)، و
٣. اعتماد به خود (احساس امنیت و انسجام درمانگر)
اگر درمانگر نتواند به تجربه‌ی سابجکتیو بیمار و به تجربه‌ی حس‌های درونی خود در نشستن با بیمار اعتماد کند، این بی‌اعتمادی حتماً در تعامل با بیمار به او منتقل می‌شود؛ خروج از این بن‌بستِ درمانی و ترمیم آن تنها از طریق به رسمیت شناختن این حس در درمانگر و اجازه‌ی ورود پیدا کردن آن به حوزه‌ی آگاهی‌اش میسر است.
دکتر گلنوش شهباز
منبع:
Frank, Kenneth. A (2004). “The Analyst’s Trust and Therapeutic Action”: Psychoanalytic Quarterly, 73(2): 335-378