طرحواره‌ی بی‌اعتمادی-بدرفتاری

نیاز به امنیت یکی از نیازهای بنیادین در انسان است؛ و اگر کودک مورد بدرفتاری و آسیب قرار گیرد، صدمه ببیند، یا از طرف یکی از اعضای خانواده مورد سوءاستفاده‌ی جنسی، جسمی و یا هیجانی قرار گیرد، احساس ناامنی و بی‌اعتمادی در تمام بزرگ‌سالی او جاری خواهد بود.
در واقع، فردی که از او انتظار یاری و حمایت می‌رفته کودک را مورد آزار قرار داده است و یا هر لحظه به او هشدار داده است که به هیچ کس اعتماد نکند. در این فضای آسیب‌زننده، کودکْ حامی قدرتمندی نداشته است و خود را در یک جهان ناامن، تنها و بی‌پناه میبیند و تا همیشه نسبت به هر نوع بی‌اعتمادی و آسیب گوش‌به‌زنگ خواهد بود. او همیشه در اعتماد کردن با مشکل روبه‌رو خواهد بود و احساس امنیت در روابط را تجربه نخواهد کرد. باور می‌کند که دیگران هم‌چون والدین‌اش خیانت‌کار، آسیب‌زننده و غیرقابل‌اعتماد هستند؛ و اگر فرصت یابند به او آسیب خواهند زد. در بزرگ‌سالی، همه چیز را از پشت لنز بی‌اعتمادی نگاه می‌کند و به آن پاسخ می‌دهد. در موقعیت‌هایی که رنگ‌و‌بویی، هر چند ناچیز، از بی‌اعتمادی داشته باشند، اضطراب و خشم شدیدی را تجربه می‌کند.
گاه این باور چنان قوی است که فرد تسلیم آن می‌شود و خود را مجبور به پذیرش ظلم می‌بیند. به سمت افرادی جذب می‌شود که با او بدرفتاری می‌کنند، افرادی که سابقه‌ب سوءاستفاده، هتاکی و بدرفتاری دارند؛ و این کشش تداومی است برای امکان آزار دیدن. در واقع، ترس آن قدر زیاد است که به دیگران اجازه می‌دهد با او بدرفتاری کنند. چنین فردی اغلب احساس می‌کند دیگران از او سوءاستفاده می‌کنند و قدرتی برای مقابله با این ناامنی در خود نمی‌بیند. با وجود این که این شرایط بسیار دردناک است، در عین حال برای فرد آشنا و پیش‌بینی‌پذیر است و میل اصیلی به خروج از آن ندارد. در مواردی نیز فرد سعی می‌کند با فاصله گرفتن از هر نوع صمیمت و نزدیکی که متضمن اعتماد باشد ذره‌ای از درد ناامنی خود را التیام بخشد. و نهایتاً استراتژی حمله راهی است که افراد در این شرایط برمی‌گزینند: گوش‌به‌زنگیِ افراطی نسبت به هر نوع علامت آسیب و پاسخ دادن به آن. در این شرایط فرد همیشه در حال‌وهوای بی‌اعتمادی به سر می‌برد، همیشه این احتمال وجود دارد که دیگران حمله کنند، پس باید پیش‌دستی کرد. چرخه‌ی آسیب زدن و آسیب دیدن مکرر تکرار می‌شود. در هر موقعیت ناامن‌کننده خشم و اضراب شدید تجربه می‌شود و پرخاشگری حمله‌ای است که فرد در این موضع ناامن‌کننده بروز می‌دهد.
سعاده ملک‌عسکر
منبع:
Edwards, D., & Arntz, A. (2012). Schema therapy in historical perspective. The Wiley-Blackwell handbook of schema therapy, 3-26